استراتژی نوآوری باز
چگونه به استراتژی نوآوری باز رجوع کنیم
برخلاف تصور رایج، نوآوری باز فقط در مورد همکاری بین شرکت های بزرگ و استارت آپ ها نیست. بلکه در مورد استفاده مناسب از مشارکت میان شرکت ها و استارتاپ ها در زمان مناسب است.
موفقیت فرآیندها و پروژه های نوآوری باز، نیازمند استراتژی های مناسب است. استراتژیهای نوآوری باز، فرآیند ایجاد، توسعه و اجرای مشارکتها را ساختار میدهند.
اولین قدم ها به سمت نوآوری باز
صرف نظر از اینکه در چه مرحله ای قرار دارید، منابع مالی می تواند قبل از ایجاد شراکت تخلیه شود. در عین حال، اعتبار شما میتواند ضربههای متعددی را متحمل شود، مگر اینکه مشارکت، به شکل داخلی و خارجی به عنوان بخشی از این فرآیند استراتژیک نظارت شود.
بله، همکاریهای نوآوری باز ممکن است شامل استارتآپها باشد. اما همچنین زمینه را برای پروژه های افزایش مقیاس و انواع دیگر موسسات و حتی رقبا فراهم می کند. هر مشارکتی تحت تأثیر محل شکل گیری همکاری در قیف پروژه خواهد بود. چه در ابتدای مرحله کشف مشکل باشد، چه در پایان به سمت اعتبار سنجی و راه اندازی. خوب این به چه معنا است؟
این بدان معنی است که یک استراتژی نوآوری باز از طریق توسعه ارتباطات مربوطه تأثیر می گذارد. یعنی آنهایی که نتایج واقعی را دریافت می کنند. اگرچه ایده آل به نظر می رسد، روی باز نشان دادن به مشارکت منجر به نیاز شدید به استراتژی های جدید و حتی تغییر ذهنیت در مورد نوآوری باز می شود.
در زیر دو مرحله مهم در سفر خود به سوی مشارکت های موفق از طریق نوآوری باز وجود دارد:
خودت را چک کن
دانستن نقاط ضعف و قوت سازمان خود اولین قدم برای ایجاد همکاری های پر رونق است. نه تنها از منظر استراتژیک، بلکه از منظر فنی، مالی و مبتنی بر ارزش.
اگرچه یک برنامه استراتژی دقیق با شناخت نقاط قوت و شکافهای خود شروع میشود، اما گام واقعی زمانی به جلو میآید که شرکتها دقیقاً متوجه میشوند که دقیقاً چه چیزی باید در مورد خود بدانند.
برای ورود به یک مشارکت، ابتدا باید به کدام بخش مراجعه کرد؟ چگونه باید به آنها نزدیک شد؟ پاسخ به تمام سوالات کلیدی، نحوه تنظیم نقاط شروع و استراتژی کلی. همه چیز به این بستگی دارد که بتوانید آنچه را که باید در مورد سازمان خود بدانید.
روشهای جدید کار، اتصال و برقراری ارتباط، سازوکاری را بازسازی میکند که باعث میشود همکاریهای خارجی در برابر سرعت اکوسیستمهای در حال تکامل مقاومت کنند. با این حال، حتی پس از تنظیم پارامترهای مناسب برای خود، هنوز زمین زیادی برای پوشش وجود دارد. به عنوان مثال، بخش B2B به گونهای پیشرفت کرده است که موفقیت تنها به معاملات قوی متکی نیست، بلکه دیدگاه جدیدی در مورد نوآوری باز به طور کلی است، چشماندازی که محدودیتهای مشارکت را گسترش میدهد.
فراتر از عقل سلیم
همکاری یک خیابان دو طرفه است. هر دو شریک نه تنها وارد یک همکاری می شوند، بلکه فرصتی برای یادگیری خواهند داشت، در حالی که در عین حال دیدگاه های پیشگامانه را ارائه و دریافت خواهند کرد. با این حال، اطلاعات فراوان باعث نمیشود که مشارکتهای نوآوری باز شکل بگیرد.
رویکردها باید ساده باشند، اما این آنها را آشکار نمی کند. هدف از داشتن یک استراتژی نه تنها کمک به جمعآوری دادههای مرتبط و ارزیابی ریسک است، بلکه ایجاد یک برنامه محکم و انعطافپذیر است که جنبههای کلیدی را پشت سر نگذارد و بتواند با زمینه خود سازگار شود.
اطلاعات ضروری با پرسیدن سوالات درست به دست می آید. شرایط کار یک شراکت چیست؟ حتی اگر ماموریت ما همسو باشد، چگونه می توانیم مطمئن شویم که چنین همکاری هایی طولانی مدت است؟ هنگام ارزیابی ریسک شرکای بالقوه کدام پرچم قرمز یا سفید است؟ یک استراتژی نوآوری به تعیین سؤالات درست کمک می کند و به یافتن پاسخ ها کمک می کند.
چرا B2B ها باید به استراتژی های نوآوری باز نگاه کنند؟
با کنار گذاشتن محدود کردن مفاهیم نوآوری باز، یک استراتژی نوآوری باز نشاندادهشده دوباره افقهای همکاریهای بالقوه را گسترش میدهد و میتواند از منابع داخلی و خارجی آنها نهایت استفاده را ببرد. نوآوری باز از طریق سرمایهگذاریها، مشارکتها، تملکها و شتابدهندهها، برنامههای نوآوری سازمانها را تقویت میکند و آن را بهصورت سفارشی انجام میدهد.
اعم از تحقیق و توسعه، تا تمرکز بر محصولات و راه حل های خاص؛ احتمالات ممکن است بی پایان به نظر برسند. استراتژیهای نوآوری فرصتها را محدود میکنند، مجموعههای پیچیده اطلاعات را ساده میکنند و فرآیند نوآوری را سرعت میبخشند.
استراتژیهای نوآوری باز با اتصال دادههای مناسب، مشارکتهای بلندمدتی را ایجاد میکنند که به دنبال ایجاد تأثیر مثبت در مقیاس بزرگتر، بهبود و تسریع رویکرد به نتایج معتبر است. آنها با یافتن امکانات مقیاس پذیرتر و حتی غیرمنتظره فراتر از آنچه به اندازه کافی خوب است می روند.
چرا باید یک استراتژی نوآوری باز وجود داشته باشد؟
اطلاعات را مانند یک آبشار در نظر بگیرید. استراتژیهای نوآوری باز اطمینان حاصل میکنند که آب تا زمانی که به یک نهر تبدیل شود، فیلتر میشود. استراتژی نوآوری شما این فیلتر خواهد بود. شراکتی که از هیچ برنامه ای پیروی نمی کند نتیجه معکوس خواهد داشت.
اما، فیلتر کردن و تنظیم داده های مناسب تنها دلیلی نیست که چرا باید استراتژی نوآوری باز وجود داشته باشد. پس دلیل چیست؟ استراتژیهای نوآوری به اطلاعات مناسب نیاز دارند تا به حرکت درآیند، اما آنها یک برنامه خطی با مراحلی برای دنبال کردن نیستند.
استراتژی های نوآورانه این توانایی را دارند که با توسعه خود استراتژی به جلو حرکت کنند. این روشی است برای یادگیری در حین انجام کار. طرحها برای حل مشکل کارآمد، راهاندازی محصول یا خدمات، و روشهای جدید تفکر، همگی ساختارهای زندهای هستند که هر چه پیش میروند رشد میکنند.
قوانین عمومی اعمال نمی شود
اما، نوآوری باز بیشتر از یک ارتباط با شرکت ها بر اساس داده ها و اهداف مشترک است. اگرچه اطلاعات پایه است، اما بدون وجود استراتژی نوآوری، سرمایه گذاری می تواند مسیر اشتباهی را طی کند.
وقتی قوانین کلی اعمال نمی شود، یک طرح سفارشی ضروری است. چرا؟ زیرا شخصیت یک کسب و کار یکی از ارکان یک همکاری موفق خواهد بود. درست مانند هر شرکت، هر شراکتی باید منحصر به فرد باشد. یک رویکرد الگو مانند فقط شما را تا این حد می رساند، اینجاست که استراتژی وارد می شود.
به طور عجیبی، تعداد زیادی از شرکتها در این مسیر حرکت میکنند، بدون اینکه مروری بر گزینههای معتبر خود داشته باشند. یک استراتژی نوآوری باز خوب به اندازه کافی منعطف خواهد بود که نه تنها با زمینه، بلکه با نقاط قوت و شکاف هر شریک سازگار شود.
قانون مورفی: مقابله با مشکلات قبل از اینکه ظاهر شوند
استراتژیهای نوآوری باز نیز با مقابله با الزامات حیاتی مشارکت به موفقیت منجر میشوند. کار آنها ایجاد راه حل های انعطاف پذیر است زمانی که موانع احتمالی آینده تقریبا ناشناخته هستند. تنها راه مقابله با ناشناخته ها، استراتژی هایی است که در حین اجرا یاد می گیرند.
شراکت هایی که به اهداف خود نمی رسند یک مخرج مشترک دارند: عدم ثبات. بهترین نتایج از یک طرح خطی و مجموعه ای از اطلاعات حاصل نمی شود. آنها در راهبردهایی پیشرفت می کنند که راه خود را در اطراف چالش های بالقوه بر اساس حقایق معتبر می چرخانند.
استراتژی های نوآوری یک روند نیستند، بلکه یک طرز فکر هستند. آنها از دانش مرتبط تغذیه می شوند و ظرفیت خود را برای انطباق دائمی با بازار داخلی و خارجی سریع و همیشه در حال تحول رشد می دهند. همانطور که الزامات تغییر می کند، استراتژی های راه حل نیز اعمال می شوند.